کانل و ماریان در یک شهر کوچک بزرگ شدند، شباهت‌هایشان به همین جا ختم می شود. در مدرسه، کانل بسیار محبوب است، در حالی که ماریان تنهاست. اما زمانی که این دو باهم گفتگو می کنند اتفاقی بزرگ در زندگی‌شان شروع می‌شود. یک سال بعد، هردو در کالج ترینیتی در دوبلین مشغول به تحصیل هستند. ماریان خود را در دنیای اجتماعی جدید پیدا کرده است در حالی که کانل در حاشیه آویزان است، خجالتی و نامطمئن. در طول سال‌های تحصیل در دانشگاه، ماریان و کانل به سمت دیگر افراد منحرف می‌شوند، اما همیشه به صورت مغناطیسی و غیرقابل مقاومتی در کنار هم قرار می‌گیرند. و همان‌طور که ماریان به سمت خود ویرانگری می‌رود، کانل شروع به جستجوی معنی در جای دیگری می‌کند، هر کدامشان تا چه حد حاضر است برای نجات دیگری پیش رود. رمان Normal People (مردم عادی) داستان شیفتگی، دوستی و عشق متقابل است. ما را از اولین مکالمه به سال‌های بعد می‌برد، بین دو نفری که سعی می‌کنند از هم جدا بمانند اما متوجه می‌شوند که نمی‌توانند.