سال 2033 است، دنیا با خاک یکسان شده و بشریت رو به انقراض است. شهرهای نیمه ویران شده بخاطر تشعشعات غیرقابل سکونت شدهاند. گفته میشود فرای مرز آنها تا چشم کار میکند فقط بیایانهای سوخته و جنگلهای متلاشی شده وجود دارد. بازماندگان هنوز عظمت بشریت را به یاد دارند اما بقایای تمدن همین الان هم تبدیل به خاطرهای دوردست شده.
انسان سرپرستی زمین را به گونههای جدید حیات که توسط تشعشعات جهش یافته سپرده است چون آنها بهتر با این وضعیت جهان تطبیق یافتهاند. چند هزار نفر که در مترو مسکو که بزرگترین پناهگاه حمله هوایی که تا به حال ساخته شده پناه گرفتهاند نمیدانند که آنها تنها بازماندگان بشر روی زمین هستند یا نه. ایستگاههای مترو به دولتهایی کوچک تقسیم شدهاند و مردم آنها برای ایدهها، مذاهب، فیلترهای آب و تهاجم دشمن متحد میشوند.
ایستگاه VDNKh که شمالیترین و بهترین ایستگاه مترو است با تهدید جدید و وحشتناکی روبرو شده است. آرتیوم، مرد جوانی است که وظیفه دارد تا قلب مترو نفوذ کند و همه را از این خطر آگاه کرده و کمک بگیرد. او آینده ایستگاهش، تمام مترو یا حتی تمام بشریت را بر دوش دارد.